검색어: nursing (영어 - 페르시아어)

nursing
پرستار

nursing home
آسایشگاه

nursing home .
آسايشگاه پيران .

nursing bottle .
بطري شير بچه .

that crazy nursing home .
تو اون بيمارستان خصوصي .

i manage a nursing home. .
من مدير يک موسسه پرستاري ام .

nursing supervisor to seven west .
سرپرستار به بخش هفتم غربي .

according to the senior nursing officer .
با توجه به گفته هاي پرستار ارشد .

we are gonna volunteerat olivers nursing home. .
به عنوان داوطلب ميريم موسسه پرستاري اوليور .

principles and foundations of professional commitment in nursing
تجویز و مراقبت های ایمن داروهای مخدر

actually , its a nursing homefor senior citizens. .
در حقيقت يک موسسه پرستاري براي شهروندان ميانساله .

mr . ray put his mother in a thirdrate nursing home .
آقاي ري مادرشو تو ي خانه پرستاران درجه سه گذاشت .

for 15 years dressing you , nursing you , cleaning you , .
براي 15 سال لباس تنت کردم پرستاريتو کردم تميزت کردم .

is there a special way to communicate with nursing staff?
راه خاصي براي ارتباط با پرستارهاي اين بيمارستان هست؟

and every nursing shift we would throw this material out.
ودرهر شیفت کاری ما این موادو بیرون میریختیم.

thanks to beths nursing she had an extra lease of life , .
ممنون از بت که از اون پرستاري کرد تا بيشتر عمر کنه .

i did , with a little help from my friends on the nursing staff .
من با کمک چند تا از دوستام تو قسمت پرستاري .

i get the hours i need to start nursing school , and i get paid .
از هنگامي که به دانشکده ي پرستاري رفتم به خودم گفتم .

i want her in the nursing home before she can gum down a single fruit cup.
ميخوام قبل از اينكه خرج رو دستمون بذاره بفرستيش به اسايشگاه سالمندان

a few months ago, i got a phone call from a nursing home where i work.
چند ماه پیش، یک تماسِ تلفني از محل کارم که یک خانه ی سالمندان است، دریافت کردم.