검색어: objective (영어 - 페르시아어)

objective .
بروني .

objective caml
objective camllanguage

objective-c
objective- clanguage

objective-c++
objective- c++‎language

design objective .
هدف طراحي .

this is our objective...
از این جهت بین عثمانیها مقامی بلند داشت.

a very straightforward objective .
يه هدف خيلي شسته رفته .

and the objective of that?
و هدف اون

he wants objective truths.
به دنبال حقائق مطلقه.

that's the principle objective.
و اين هدف اصلي ما است.

let us try to remain objective .
اجازه بدهيد سعي کنيم بي طرف باقي بمانيم .

in math, we know the objective facts.
در ریاضیات، ما واقعیت‌ها رو می‌دونیم.

with an extremely valuable objective , sir , .
با يک هدف فوق‌العاده ارزشمند ، قربان .

as of 2013 there is no objective test.
تا سال ۲۰۰۹ هیچ آزمون عینی وجود ندارد.

thats our objective . complete the mission .
اين ماموريت ماست تمام کردن ماموريت .

his main objective in life is greater rotundity .
بزرگترين ارزوش تو زندگي چاق بودنه .

the objective , rescue sergeant four leaf tayback .
ماموريت آنها نجات فورليف تايباک .

but the overriding objective was to capture berlin.
ولی با این حال هدف اصلی تصرف برلین بود.

constrainedprogrammingapproachforabi objective pre emptivemulti moderesource constrainedprojectschedulingproblemwith timecrashing
arobustchance محدود برنامه نویسی رویکرد برای هدف پیشگیرانه چند منبع متوسط ​​محدود پروژه برنامه ریزی مشکل با زمان خرابی

can't really say it is our primary objective.
دقیقا نمی تونم بگم هدف اصلی ما بوده.‏