검색어: spirit (영어 - 페르시아어)

spirit .
اسپيريت .

holy spirit
روح‌القدس

damn spirit .
اسپريت لعنتي .

spirit river
آیرون ریورcity name (optional, probably does not need a translation)

feel the spirit .
روح را حس کنيد .

goodbye , spirit .
خداحافظ ، اسپريت .

spirit of guryoung
constellation name (optional)

and its spirit will .
و اون وقت روحش .

bring bad spirit?
بد بختي؟

that's the spirit.
اون ، روح انسانه

i love you holy spirit
من تو را دوست دارم روح مقدس

a glass of spirit .
يك شيشه از روح .

begone , demon spirit .
خارج شو ، اي روح شيطان .

you're like a spirit.
تو مثل يك روح مي موني

. . .with this amazing spirit!
با يک روح جذاب

- auspicious spirit? - yes, lord
- روح مقدس؟- بله، سرورم

thats the spirit , grandma .
خيلي خوب روحيه دادي ، مادربزرگ .

fear , evil spirit , wild beast .
ترس ، روح شيطاني ، حيوانات وحشي .

auspicious spirit is reaching out
روح مقدس نمايان شد

i saw spirit in your pottery.
من روح زنده اي در كوزه گري تو ميبينم