검색어: visibility (영어 - 페르시아어)

visibility
نمایانیpublic visibility

visibility .
قابليت ديدن .

& visibility
& نمایانی‌

role visibility
نمایانی نقش

role a visibility
نمایانی نقش a

shitty visibility .
ديد مزخرفي .

change visibility:
تغییر نمایانی:

visibility , 11/2 miles .
نسبت ديد ، يک و نيم مايل .

was good visibility on it . okay .
قابل ديدن بود باشه .

visibility , 1 1/2 miles .
نسبت دید ، یک و نیم مایل .

the visibility policy for the tabs bar.
سیاست نمایش برای نوار زبانه‌ها.

i cant imagine theres much visibility below .
نميشه تصور کرد اون پايين همه چي ديده شه .

wind three zero zero at eight, visibility five.
wind three zero zero at eight, visibility five.

enable/ disable hidden objects' visibility.
فعال‌‌سازی/ غیرفعال‌سازی نمایانی اشیای مخفی.

large air formation bearing down . suspect visibility .
يه حمله گسترده هوايي دشمن ديده شده .

describes visibility for a given field or expression.
نمایانی حوزه یا عبارت داده‌شده را توصیف می‌کند.

changes the visibility of the side pane in the current window
حالت مرئی بودن یا نبودن قاب اطلاعات در پنجرهٔ فعلی را تغییر می‌دهد

some formations are almost at the threshold of human visibility.
برخی ترکیبات تقریبا" در سطح دید بشری هستند.

were ineffective in fog . we had a few hours with no visibility .
ما در مه بي اثريم . ما چند ساعتي ديد نداشتيم .

changes the visibility of the image collection pane in the current window
حالت مرئی بودن یا نبودن قاب مجموعه تصویر را در پنجرهٔ فعلی تغییر می‌دهد