검색어: آن را برايم ايميل كن (페르시아어 - 영어)

و كارم را برايم آسان ساز
"and ease my task for me;

آن را متوقف کن
stop it!

مامان ديگرم اينها را برايم ميخره .
my other mother would get them .

يک کمش را برايم بخوان بعدا که اوراق تصحيح شد .
read to me . later , when i get the proofs .

در حين يكي از اين قدم زدنها بود كه ماجراي دماغش را برايم تعريف كرد .
it was on one of those walks when she first told me about her nose .

عکست را برایم بفرست
send me your pic

برهنه هایت را برایم بفرست
i have your nude pictures

و کارم را برایم آسان ساز،
"and ease my task for me;

و کارم را برایم آسان گردان!
"and ease my task for me;

تا موادی را برایم بیاورد که برای تهیه غذای امپراتور
to get the ingredients normally served to the emperor

مواد اولیه را برایم میفرسته پس من مجبور نیستم به دفتر تدارکات برم
the ingredients so i don't have to go to the food services

و آثارش، چگونگی دنیای مولکولی درون ما را برایم روشن کرد.
and his work illuminated for me what the molecular world inside us is like.

یادم هست یکبار یک داستانی را برایم تعریف می کرد در مورد یک شوخی که دانش آموزها با او می کردند.
i remember once he told me a story about a joke that the students played on him.

و شروع کردن داستان شخصی به اسم لیهای را برایم تعریف کنند. که ششصد سال قبل از میلاد در اورشلیم زندگی می کرده است.
and they told me this story all about this guy named lehi, who lived in jerusalem in 600 bc.

علاقه وافر من به درآغوش گرفتن دیگران اسم مستعار "دکتر عشق" را برایم بدست آورده است.
so my penchant for hugging other people has earned me the nickname dr. love.

و این داستان را برایم تعریف کرد: گفت که به مدت بیش از دو هفته،داشت روی یک نمایش با پاورپوینت کار می‌کرد.
and he told me the following story: he said that for more than two weeks, he was working on a powerpoint presentation.

بعد از این تجربه بود که معلم هنرم آقای «شیلل» این کتاب های مصور را برایم آورد. و به خودم گفتم: «کتاب مصور برای کودکان!»
so after this experience, my art teacher, mr. shilale, he brought in these picture books, and i thought, "picture books for kids!"