검색어: پخش همزمان (페르시아어 - 영어)

همزمان .
the same timetable not really .

مولد همزمان
alternator

غير همزمان .
asynchronous .

چي؟ همزمان؟
what? at the same time?

پخش
play

پخش .
allotment .

دونده همزمان
synchronised running

موتور همزمان .
selsyn .

پخش بار
power-flow study

پخش فیلم...
play movie...

بله . پخش .
yeah . sweeps .

پخش فیلم سکسی
پخش فیلم سکسی

آهاي پخش بشين .
hey . around . around .

& پخش صدا‌ها
& play sounds

تعداد اتصالات همزمان:
number of simultaneous connections:

تعدادبیشینۀ اتصالهای همزمان: ‌
& maximum number of simultaneous connections:

تعداد بیشینۀ اتصالات همزمان..
maximum number of simultaneous connections.

پخش فیلم سوپرسکسی
supersexy movie player

پخش بشيد ، پخش بشيد .
spread out , spread out .

انتخاب فهرست پخش
select playlist