검색어: dirigeants (프랑스어 - 페르시아어)

- des dirigeants.
امپراتوری ساختن نیاز به تخیل داره.

en tant que dirigeants.
به عنوان حکمران‌هاي ملت‌ها

c'est un des dirigeants.
اون يکي از صاحب منصب هاي اون شرکته!

"dirigeants les plus importants."
"عالي ترين مقام ايالت" ما اينو بش گفته بوديم؟

ce ne sont pas nos dirigeants.
اونا رهبران ما نبودن.

il y a des dirigeants partout.
همه جا خودش يه فرمانروا داره.

"berceau des dirigeants de ce pays."
"مهد و گهواره رهبران"

il doit appeler les dirigeants du congrès.
اون تماس هايي با رهبران کنگره خواهد داشت.

les dirigeants ne tolèrent pas un tel comportement
و مدیریت ازین جور کارا خوشش نمیاد

les dirigeants ont assuré pour combler ce trou.
خب، ميدونيد مديريت تيم کار بزرگي رو انجام داد

il rencontre les dirigeants des 8 puissances nucléaires.
امروز بعدازظهر،رئيس جمهور با رهبران هشت کشور قدرت هسته‌اي ديدار مي‌کند

ils y choisissent les futurs dirigeants... des triades.
در خلال اين مراسم، اونا يه نفر رو به عنوان رئيس ترياد ها انتخاب مي کنند

il rallonge la vie de nos dirigeants bien-aimés.
فزاينده اميد به زندگي رهبران ما

je m'appelle eric. je suis un de vos dirigeants.
من اِریک هستم یکی از سرپرست هاتون

je suis l'un des deux dirigeants de la fondation lebowski.
درسته ،لعنتي بچه هاي کوچک و موفق را هم جذب ميکنه بنگاه خيريه بچه هاي شهري لباوسکي و بله...

au canada, les 5 dirigeants de "liberté du québec".
در کانادا پنج رهبر جمهوري خواه "دِ کبک"

et de laisser la direction de l'Église... à ses dirigeants.
و رهبري كليسا رو به رهبرانش بسپاري

jerry signala l'enlèvement aux dirigeants de la communauté intergalactique.
جري به رهبران سازمان بين‌كهكشاني گزارش داد فرزندش ربوده شده

...un des dirigeants... ravi de vous connaître, monsieur. ..des five points.
خودم مراقبشون هستم

car les enfants d'aujourd'hui formeront les dirigeants de demain.
برای فرزاندانِ امروزمان که فردا رهبرانِ کشور خواهند بود.