검색어: explore (영어 - 페르시아어)

explore .
اکتشاف کردن .

explore map
& کاوش نقشه‌

will explore .
يه روش تجديد قوا جديد .

explore antarctica.
explore antarctica.

so so explore it .
خب خب ، برو توش بگرد .

go ahead , explore .
نزديک بياين کاوش کنين .

so, let's explore.
خوب بیایید کمی این رو بررسی کنیم.

explore geometric constructions
کاوش ساختارهای هندسیname

i do urge you to explore this.
و من شما رو تشویق می کنم که این رو تحقیق کنید

yeah want to explore so much with you.
خيلي خيلي من حس خوبي دارم

to explore the validity of your accusations .
تا درستي اتهام شما را تائيد کنند .

explore the data published by plasma dataengines
کاوش داده‌های منتشر شده توسط داده‌موتور‌های پلاسما

and they have an alternative to try to explore .
و این فرصت و انتخاب را هم داشته باشه که بجای استفاده از دارو .

but then i began to explore another alternative.
ولي بعد دليل ديگري رو بررسي كردم.

explore at the front . but ive explored it all .
تو حياط جلوئي گردش کن ولي من همه اونجا را گشتم .

always a thrill to explore new career possibilities .
هميشه براي يک کار تازه هيجان وجود داره .

what were gonna explore today is the similarities and dissimilarities .
چيزي كه ما امروز قصد داريم جستجو كنيم شباهتها و تفاوت هاست .

id like to explore his lab . search for signs of hayate .
ميخواهم آزمايشگاه را بررسي کنم . جستجو براي پدا کردن علامتي از هاياته .

and that makes it extraordinarily interesting as a place to explore.
که این باعث میشود بعنوان مکانی برای اکتشاف، فوق العاده جالب شود.

and i decided to explore this movement by turning trees into artists.
و من قصد دارم كه اين حركت و جنبش را از طريق كار هنري درختان بررسي كنم.