검색어: i don't understand (영어 - 페르시아어)

i don't understand the legs."
من این پاها را نمی فهمم."

i don't understand what you're saying.
من نمی‌فهمم چی میگی

you don't understand the americans.
تو آمریکایی ها را نمی فهمی.

well i don't know.
خب، من نمی دانم.

and i don't understand it, and i never will.
من اینرا نمیفهمم و هرگز هم نخواهم فهمید. من اینرا نمیفهمم و هرگز هم نخواهم فهمید.

"i don't know, guys.
: نمی دونم، بچه ها.

i don't have a clue.
من هیچ اطلاعی ندارم.

but i also don't understand how it does ruin the magic.
ولی همچنین من درک نمیکنم که چطور این سحر و جادو رو خراب میکنه. ولی همچنین من درک نمیکنم که چطور این سحر و جادو رو خراب میکنه.

or, "why are you doing that? i don't understand."
یا چرا این کار رو میکنی؟ من نمیفهمم.

i don't know the answers.
من جوابشونو نمی دونم.

and i said, i don't know.
و من بهشون گفتم، من نمیدونم.

fg: i don't really know.
ف. گ: واقعا نمی‌دانم.

why i don't speak english
چرا من انگلیسی بلد نیستم

i don't care how you make 'em.
برام اهمیت نداره چطوری اونارو میسازی

i don't know, and i should.
من نمی‌دونم، ولی باید بدونم.

and i don't mean automated machines.
و منظور من ماشین‌های خودکار نیست.

i don't know, what should i do?"
نمیدونم که چکار بادید بکنم؟"

"i don't have time for a stroke!"
[خنده حضار] "من برای یه سکته وقت ندارم!"

he's got some seizure disorder. and you don't understand this.
او دچار حمله ای صرع است ، و شما این را نمی دانید،

i don't know what you're talking about.
ما را خبر خوبی کشت که هرگز نشنیدیم