Je was op zoek naar: and appending them in front of x (Engels - Perzisch)

and l want them in front of me , tomorrow .
و ميخوام فردا صبح جلو چشمم باشن .

in front of me .
به آلبوس دامبلدور توهين نکن .

in front of me?
جلوي چشم من؟

in front of danny .
جلوی دنی نه .

in front of eunjin?
يون جين لوس مسكني؟

in front of his daughter.
جلوی چشم دخترش.‏

dazzling , in front of me .
خيره کننده ، درست روبروم بود .

its in front of our house .
آره جلو خونمون .

in front of 5,000 people .
در حضور پنج هزار نفر .

in front of his beach house .
رو از تو آب در مياريم .

because i'm in front of them.
نه - چون من جلوشون وايسادم -

we will fight song yang and his followers, and make them kneel down in front of us.
ما با سونگ يانگ و افرادش خواهيم جنگيد و اونها رو به زانو درمياريم

if you reveal my absurdity in front of them,
اگه جلوي اونا حرفهاي منو فاش کني

to parade them about in front of the society is one thing , .
نمايش در مقابل جامعه ثروتمندان يک مسئله است آقاي تريوز .

when i stared deep into them theyd just change color in front of me .
وقتي من به چشم هات عميقا خيره شدم رنگ اونا جلوي من عوض شد .

verily those love the herein, and leave in front of them a heavy day.
آنها زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که روز سختی را پشت سر خود رها می‌کنند!

for its affirmation, you will flog them in front these nobles.
براي تصديق اين دستوراونها در مقابل اين نجيب زادها شلاق بزنيد

and i put in front of them an authentic experience that allowed them to learn for themselves.
تجربه نابی رو در اختیارشون قرار دادم که به اونها اجازه میداد تا برای خودشون یاد بگیرن.

cups of wine will be presented to them in rounds, from a spring flowing in front of them.
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور می‌زنند.

they're sitting in a room with potato chips in front of them.
آن ها در یک اتاق که در جلویشان یک ظرف چیپس سیب زمینی وجود داشت نشسته اند.