Je was op zoek naar: compartment syndrome (Engels - Perzisch)

compartment syndrome
سندرم کمپارتمان

compartment syndrome.
. سندرم کمپارتمانه

syndrome
نشانگان

compartment .
کوپه .

down syndrome
نشانگان داون

savant syndrome
سندرم ساوانت

glove compartment .
جعبه داش بورد .

empty nest syndrome
سندرم آشیانه خالی

cushing's syndrome
نشانگان كوشينگ

acute coronary syndrome
وسایل احیا

ah , the western syndrome .
سَندروم غربي .

its caiied stockhoim syndrome .
به اين ميگن سندرم استکهلم .

sorry , i have a syndrome .
متاسفم ، من يک سندرم دارم .

sudden infant death syndrome
سندروم مرگ ناگهانی نوزاد

and you have charles bonnet syndrome.
شما، مبتلا سندرم چارلز بُنِه هستید.

did you ever get that gulf war syndrome?
تو تا حالا مرض جنگ خليج رو گرفتي ؟

so, how do you treat this syndrome?
خب چطوری میشه این مرض رو شفا داد؟

youre gonna getcarpal tunnel syndrome. .
تو سرطان کفه دست ميگيري .

are you sure we can find this secret compartment .
اوه ، آره ، اگه اون جونورهاى آمريکايى قبل از ما اون را پيدا نکرده باشند .