Je was op zoek naar: cut through (Engels - Perzisch)

they cut through diamonds .
از ميان الماسها هم ميان بر باز ميکنند .

cut
تغيير سمت سريع( نسبت مدافع)،حذف بازيگر پس از ازمايش ،کات ،خاکبردارى ،کند،بريدن ،گسيختن ،گسستن ،چيدن ،زدن ،پاره کردن ،قطع کردن ،کم کردن ،تراش دادن( الماس وغيره)،عبور کردن ،گذاشتن ،برش ،چاک ،شکاف ،معبر،کانال ،جوى ،تخفيف ،بريدگى ،بريده ،تقليل دادن

cut .
بريدگي .

- cut!
!کات

cut bank
کاتبانکcity name (optional, probably does not need a translation)

and cut .
و کات .

cut-offs
شلوارک

cut columns
# ستونها:

clean cut .
زخم صافيه .

damien , cut .
داميان ، تصوير برداري را متوقف کن .

cut, cut, cut.
قيچي کن، قيچي کن، قيچي کن

that thing cut right through the door .
چه چيزي داشت ميومد داخل .

a voice cuts through ...
... يه صدايي اونو قطع کرد

he can now cut through tough animal hide.
الان کانزی می تواند چرم محکم را ببرد.

we double back , cut through dining hall b .
ما برمى گرديم و از سالن غذاى/بي/رد ميشيم .

of course he wants us to cut through our feet .
البته . او ميخواد که ما . پامون را ببريم .

the cut was made in the abdomen and went through the diaphragm.
پس از این رقص، نوبت رقص جنگجویان عقاب و یوزپلنگ بود.

cut her loose .
اون طنابها را ببريد .

its nothing , just a little cut . we had to get through a window .
چیزی نیست ، فقط یه خراش کوچیکه مجبور شدیم از یه پنجره فرار کنیم .

if we double back , cut through dining hall b , were right on track .
ما دوتا برميگرديم و از داخل سالن غذا خوري ميانبر ميزنيم ، اونوقت درست در مسير هستيم .