Je was op zoek naar: do not stop (Engels - Perzisch)

no do not stop .
نه برنگردين .

do not stop reading .
خواندن را متوقف نکن .

do not stop . i know .
اين کار را قطع نکن ميدونم .

thats not stop .
بخیر گذشت . بسه دیگه .

if you do not stop following me,
، اگه از تعقيب من دست برنداري

control? not stop?
فقط كنترل؟

do not stop if an error occurs.
علا٠ت بزنید تا ه٠ۀ زبانهای ٠٠کن در جعبۀ زبان س٠ت چپ فهرست شوند‌‌. ز٠انی که یک زبان انتخاب شده ، جعبۀ ترکیب‌ده ، تنها ترکیب‌دهنده‌هایی را که ٠ی‌توانند به زبان انتخاب‌شده صحبت کنند ، ن٠ایش ٠ی‌دهد‌.

oh , shit . do not stop do not fucking stop .
لعنتي واينسا ، اصلا واينسا .

once you start tapping the bowl , do not stop .
وقتي كه ضربه زدن به كاسه را شروع كردي ، متوقفش نكن .

could not stop room listing
توقف فهرست کردن اتاق امکان پذیر نشد

hunt them down . do not stop until they are found .
تا زماني که پيدا نشدند . توقف نميکنيد .

do not stop the attack until the city is taken .
حمله را متوقف نکنيد تا . اينکه شهر را در اختيار بگيريد .

he could not stop growing old .
جلوي پير شدنش را بگيرد .

and will not stop until can avenge .
و تا وقتي بتونه انتقام بگيره متوقف نميشه .

someone or something gets in front of you , you do not stop .
يه نفر يا يک چيزي مياد جلوي شما شما نبايد وايسيد .

her locker , i could not stop them , .
خالي كردن . نتونستم جلوشون را بگيرم .

and could not stop the waters of the heavens .
و نه آبهاى بهشت را ميتوانست متوقف بكند .

if it fucking killed me , i would not stop .
حتي اگر قرار باشه بميرم هم بايد .

kill me you must , for i will not stop . i can not .
منو بکش . چون من هرگز متوقف نميشم . من نميتونم .

no . we have to make it stop . no , it will not stop .
ـ نه ، ما بايد جلوشو بگيريم ـ نه ، نميشه جلوى اون را گرفت .