Je was op zoek naar: expanded (Engels - Perzisch)

expanded
گسترده

expanded .
بسط يافته .

semi expanded
نیمه گسترده

extra expanded
خیلی گسترده

show expanded host info
نمایش اطلاعات میزبان بسط‌یافته

expanded cartesian equation
معادلۀ بسط‌یافتۀ دکارتی

and expanded to the east .
و آن را از سمت شرق توسعه دهد .

default to expanded threads
پبش‌فرض رشته‌های & بسط‌یافته‌

we have expanded our business freely
ازادانه تجارتمون رو گسترش داديم

although the da mul army has expanded,
اگرچه ارتش دامول توسعه يافته

have we not expanded thee thy breast?-
(ای رسول گرامی) آیا ما تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟

have we not expanded for you your breast,
(ای رسول گرامی) آیا ما تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟

we have the thames vloedbarri � re expanded .
ما سدهاي اطراف رودخونه را توسعه داديم .

and the earth, he expanded it after that.
و بعد از آن زمین را گستراند

general's position will never be expanded.
ديگه هرگز موقعيت فرمانده از ايني که هست بزرگتر نميشه

based in yangzhou, our merchant group has expanded
در یانگزوتجارتمان تا چوزهو /چانگ-آن/ویتنام

as your commercial power has expanded to youngan harbor,
تجارت شما تا بندر یونگانتوسعه پیدا کرده

although his majesty has expanded our territory through conquests,
اگرچه اعليحضرت كشورمون رو ،طي فتوحاتش گسترس داده

in the 1980s the concept of institutional development expanded even more.
در دهه 1980 مفهوم توسعه سازمانی حتی بیشتر هم گسترش یافت.

have we not expanded your chest for you (prophet muhammad),
(ای رسول گرامی) آیا ما تو را (به نعمت حکمت و رسالت) شرح صدر (و بلندی همّت) عطا نکردیم؟