Je was op zoek naar: goat (Engels - Perzisch)

goat
بز

goat .
ستاره جدي .

wild goat
کل و بز

goat cheese
پنیر بز

angora goat .
مرغوز .

goat , portman .
گوت ، پورت من .

he love that goat .
اون بز را دوست داره .

its true . its goat .
راست ميگه اون مال گوته .

and about my goat .
و در مورد بز من .

goat , speak to me .
با من صحبت کن ، گوت .

and that goat was $120.
و آن بز قيمتش صد و بيست دلار بود.

goat , portman: genetics .
گوت ، پورت من ، شما برين قسمت ژنتيک .

goat knew he was turning .
گوت ميدونست اون برميگرده .

goat , whats your position .
گزارش بده گوت ، موقعيتت چيه .

goat , straight ahead . sir .
گوت ، برو جلو بله قربان .

really the goat got back up .
واقعا بزغاله برگشت .

a florin for your goat , boy .
دو شلينگ براي بزت پسر .

i am sorry about your goat .
از بابت بزت متاسفم .

oh hello there , little goat .
اوه ، سلام بزبزک .

dispatch the phocians to the goat path .
فوژنها را به راه بز اعزام کنيد .