Je was op zoek naar: guidance for future production policies (Engels - Perzisch)

production policies
سیاست‌های تولید

settling down the politic for future.
نابودي سياست براي آينده است

they are glad news and guidance for the believers
[که سراسر] هدایت کننده [انسان ها] و برای مؤمنان مژده دهنده است.

now if you go to silla and look for future...
حالا اگر به شيلا بريدآينده خوبي در انتظارتون خواهد بود

for future reference , i usually prefer briefs .
محض ارجاعات بعدي بگم که من زيرشلواري کوتاه را ترجيح ميدهم .

for future reference, that thing in your hand. . .
بله وبعدش اينو بگير تو دستت

& save copy in custom faces folder for future use
& ذخیرۀ رونوشت در پوشۀ چهره‌های سفارشی برای استفاده در آینده‌

set the two-letter language code (for future use)
تنظیم کد زبان دو حرفی ) برای استفاده در آینده (

all the genetic information for future generations of plants are held in seeds.
تمام اطلاعات ژنتیکی نسل آیندۀ گیاهان، در دانه های آنهاست. تمام اطلاعات ژنتیکی نسل آیندۀ گیاهان، در دانه های آنهاست.

class d was allocated for multicast addressing and class e was reserved for future applications.
کلاس d برای نشانی‌های چندپخشی و کلاس e برای کاربردهای آینده رزرو شدند.

it's to culture that we should look for guidance, for consolation, for morality.
برای رهنمود، برای تسلا و برای اخلاق می بایستی به فرهنگ نگاه کنیم. برای رهنمود، برای تسلا و برای اخلاق می بایستی به فرهنگ نگاه کنیم.

this is the book about which there is no doubt, a guidance for those conscious of allah -
آن كتاب [بلند مرتبه‌] هيچ ترديدى در آن نيست، راهنماى پرهيزگاران است

custom image-links file could not be opened. link cannot be recorded for future sessions.
پروندۀ سفارشی پیوندهای تصویر را نمی‌توان باز کرد. پیوند را نمی‌توان برای نشستهای آتی ضبط کرد.

and those who attained the right path – allah increases the guidance for them and bestows their piety to them.
آنان كه هدايت يافته‌اند، خدا به هدايتشان مى‌افزايد و پرهيزگاريشان ارزانى مى‌دارد.

these are they who have bartered guidance for error: but their traffic is profitless, and they have lost true direction,
آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

gross fixed investment is defined as total business spending on fixed assets, such as factories, machinery, equipment, dwellings, and inventories of raw materials, which provide the basis for future production.
سرمایه گذاری ثابت ناخالص به عنوان هزینه کل کسب و کار در دارایی های ثابت، کارخانه ها، ماشین آلات، تجهیزات، خانه ها، و موجودی مواد خام، که بنیان تولید در آینده کشورها است، تعریف شده.

==in macro economics==in macroeconomics, non-residential fixed investment is the amount purchased per unit time of goods which are not consumed but are to be used for future production (i.e.
در تئوری اقتصادیادراقتصاد کلان، سرمایه‌گذاری مقدار خریداری شده ازکالاها که در واحدزمان است که مصرف نمی‌شوند اما برای تولید آینده استفاده می‌شوند برای نمونه شامل راه آهن یا ساختمان کارخانه.