Je was op zoek naar: how life over their (Engels - Perzisch)

and take over their business.
و برداشتن معاملات اونها

two wear tunics over their armour .
دو تا از اينها روي زره ردا پوشيدن .

and some get a rash all over their body
و بعضی تمام بدنشان کهیر میزنه

anything they could put over their face .
و يا هر چيزي كه ميشده به صورت خودشون زدند .

over their prize , kill each other off .
دعواشون شده و همديگر را کشتن .

they must hand over their goods to customs,
اونا بايد براي کالاهاشون حق گمرک بدن

funny how life works out .
زندگي خيلي عجيب غريبه .

people were coming out with masks over their face , .
، مردم به صورت هاي خود ماسك زده اند .

i guess thats how life is .
من فكر ميكنم زندگي همينطوريه ديگه .

oh , how life is such a wonder .
زندگي حيرت انگيزه .

its strange how life can be ironic .
عجيبه که زندگي چقدر ميتونه هنرمند باشه .

no! their own deeds have cast a veil over their hearts.
این چنین نیست که می گویند، بلکه گناهانی که همواره مرتکب شده اند بر دل هایشان چرک و زنگار بسته است [که حقایق را افسانه می پندارند.]

but i would like to hold them down and skate over their throats .
اما ميخوام اونا را رو زمين بخوابونم و از را گلوشون اسكيت برم .

they disagreed among themselves over their affair, and conferred secretly.
(این سخن موسی ایشان را به هراس انداخت، و بر برخی از دلها تأثیر خود را بخشید، و در میان جمعیّت ساحران اختلاف افتاد) و درباره‌ی کارهایشان به نزاع برخاستند، و مخفیانه و درگوشی با هم به سخن پرداختند. [[«أَسَرُّوا النَّجْوَی»: نجوای خود را درباره کار موسی و این که در حق او چه خواهند کرد، از مردم مخفی و نهان داشتند.]]

don't get tricked over their strategy! it's all lie!
فريب اين نقشه رو نخوريداين كار يه حقه است

since you took over their steel supply, han will try to get back at you.
از وقتي كه به توليدات فولاد اونها دست پيدا كردي هان سعي مي كنه تو رو بگيره

black sheep are said to have authority over their peers . prove it to me .
ميگن که بچه هاي قلدر را هم سن و سالاشون نفوذ زيادي دارند اينو ثابت کن بهم .

and thats how life tends to unfold before us .
و زندگی هم برای ما به همین منوال روشن می شه .

so they disputed, one with another, over their affair, but they kept their talk secret.
(این سخن موسی ایشان را به هراس انداخت، و بر برخی از دلها تأثیر خود را بخشید، و در میان جمعیّت ساحران اختلاف افتاد) و درباره‌ی کارهایشان به نزاع برخاستند، و مخفیانه و درگوشی با هم به سخن پرداختند. [[«أَسَرُّوا النَّجْوَی»: نجوای خود را درباره کار موسی و این که در حق او چه خواهند کرد، از مردم مخفی و نهان داشتند.]]

research has shown that giving employees more control over their work makes them happier and more productive.
تحقیقات نشان می‌دهد که دادن کنترل بیشتر به کارکنان آنها را خوشحال‌تر و تولیدکننده‌تر می‌سازد