Je was op zoek naar: i will carry you in my heart forever (Engels - Perzisch)

and that is something i will keep in my heart forever.
و این چیزی بود که من همیشه در قلبم نگهش می دارم.

whenever i kept you in my heart,
هر وقت فکر تو تو قلبم باشه,

and you in my heart .
و تو در قلب من .

i've forgiven you in my heart.
اما من در قلبم شما رو بخشيده ام

i want to carry in my heart forever the key word of the olympics -- passion.
من می خواهم که همیشه در قلبم این کلمه کلیدی المپیک را حفظ کنم، اشتیاق.

i will say it every time you break my heart.
من بله خواهم گفت در هر زمانتوقلب مرا شکستي

here , in my heart .
اينجا ، روي قلبم .

now i will fold my heart towards you.
اما حالا ديگه درب قلبم رو بروي تو مي بندم

...i've stashed away in my heart.
قلبم انبار شده، تسکين بدم

i can't fill this void in my heart.
.فضاي خالي تو قلبمو نمي تونم پر كنم

and i know in my heart that its right .
و در قلبم ميدونم كه اين كار درسته .

a thorn in my heart.
دردي در قلب من خواهد بود

i already engraved your order in my heart.
اما الان ديگه خواسته هاي تو رودر قلبم حكاكي كرده ام

- lord! - i will carry my burden with me,
- عاليجناب - من مشكلات خودم رو به دوش مي كشم

as always , i will carry you kicking and screaming .
مثل هميشه من تو را با کتک کاري ميبرم .

and kept it ingrained in my heart.
و اون رو عميقا در قلبم حفظ کردم

but i'm going to leave you in my heart and leave goguryeo.
اما مي خوام شما رو در قلبم بذارم و گوگوريو را ترک کنم.

i guess the clock in my heart is still ticking .
من حدس ميزنم ساعت قلبم هنوز تيک تيک ميکنه .

bruce , i will smash you in the face .
بروس ، من با مشت ميزنم به صورتت .

he's still vivid in my heart.
تصوير اون هنوز در قلب من واضح و روشنه