Je was op zoek naar: irregular (Engels - Perzisch)

irregular
@ item: inlistbox a subtype of the grammatical word type: pronoun (my, your, his, her...)

irregular .
غير معمولي .

- what's the medical word? - irregular.
اصطلاح پزشكيش چي ميشه ؟ - نا منظم -

his breathing is irregular! my dal-suk!
!تنفس پسرم نامنظمه‎ !دال‌ سوک من

my heartbeat, it's like, it's irregular.
ضربان قلبم ، يه جورايي نامنظمه

both foreign irregular and conventional forces were also involved.
هم نیرویهای منظم و هم نامنظم خارجی در جنگ درگیر بودند.

if you have an irregular period go to someone else , not me .
اگه عادت هاي ماهانت اينقدر نامنظم هستن برو پيش يک دکتر ، نه من .

it's written it could be caused by irregular blood flow...
...میتونه بدلیل گردش خون غیرعادی باشه

this may be due to an irregular or toric curvature of the cornea or lens.
گاهی نیز علت آن نامنظمی شکل و انحنای لنز که در پشت عنبیه قرار دارد است.

another variation would be to make the grid itself irregular, such as with penrose tiles.
نوع دیگر می تواند پیاده سازی نامنظم خود شبکه باشد ، به عنوان مثال مدل پنروس تایل .

and irregular occupation of the tetrahedral interstices results in a tetragonal distortion of the spinel structure.
و اشغال نامنظم از بینابین چهار ضلعی منجر به اعوجاج چهار ضلعی ساختار اسپینل می شود.

* as a treatment for fibrillation or irregular heart rhythms: see defibrillator and cardioversion.
دستگاه defibrillator یک درمان قطعی برای بیمارانی است که دچار ضربان نامنظم قلب هستند.

such regions have extremely diverse shapes, because the distribution of the stars and gas inside them is irregular.
اشکال این مناطق بسیار متنوع هستند چرا که گاز ها و ستاره ها به طور غیر یکنواخت در این مناطق توزیع پیدا کرده اند.

they are responsible for the formation of the diaphyses of long bones, short bones and certain parts of irregular bones.
استخوان های کورتیکال cortical bone :در این استخوان ها سیستم های هاورسی بصورت متراکم و فشرده ای در کنار یکدیگر قرار میگیرند.

an irregular galaxy is a galaxy that does not have a distinct regular shape, unlike a spiral or an elliptical galaxy.
یک کهکشان نامنظم کهکشانی است که برخلاف کهکشان مارپیچی یا کهکشان بیضوی ساختار مشخصی نداشته‌باشد.

leprosy, they said, is distinguished by the regular, circular form of patches, while psoriasis is always irregular.
آنها گفتند جذام به طور منظم، به صورت دایره‌ای از تکه‌های متمایز تشکیل شده، در حالی که پسوریازیس همیشه نامنظم است.

it does not seem to have occurred to any member of the council that there was or could be anything irregular in the simultaneous exercise of their respective functions by the court and the security council
به نظر نمی رسد که هیچ یک از اعضای شورا به ذهنشان خطور نکرده باشد که در اجرای همزمان وظایف مربوطه توسط دیوان و شورای امنیت، چیز نامنظمی وجود داشته یا می تواند وجود داشته باشد.

among other types in hubble's classifications for the galaxies are: spiral galaxy, elliptical galaxy and irregular galaxy.
دو سوم تمام کهشکان مارپیچی از نوع مارپیچی میله‌ای و بقیه کهکشان مارپیچی بدون میله هستند.

up to a certain mass, an object can be irregular in shape, but beyond that point gravity begins to pull an object towards its own centre of mass until the object collapses into an ellipsoid.
تا یک جرم خاصی، یک جسم می‌تواند در شکل نامنظم باشد، اما فراتر از آن نقطه، گرانش شروع به کشیدن یک جسم دیگری به سمت مرکز جرم خود می‌کند تا کل جسم به شکل یک کره رمبش یابد.

second, countries have different immigration policy settings and different ways of collecting data on migrants, which makes it difficult to establish a harmonized approach to capturing irregular migrant stocks globally.
در حقیقت ، راه های بسیاری برای بی نظمی وجود دارد ، از جمله عبور از مرزها بدون مجوز ، گذر غیرقانونی مدت ویزا ، کار بر خلاف شرایط ویزا ، متولد شدن بی نظمی یا باقی مانده پس از تصمیم منفی در مورد درخواست پناهندگی.