Je was op zoek naar: knock it down, naomi! (Engels - Perzisch)

knock it mar .
بهش يک درس بده .

chum , knock it off .
چام ، بسه .

chowder , knock it off .
سيرابي اونو قطعش کن .

put it down!
اينو بگير پايين

put it down
بگذارش پایین

keep it down .
بسه ديگه چه خبره .

write it down
آن را بنویسید

dont take it down .
نندازش پايين .

sure . keep it down .
مطمئنا ، حالا بتمرگ .

gentlemen , keep it down .
آقايون ، صدا را بياريد پايين .

but put it down now .
ولي بذارش کنار .

bones , l said , knock it off . come on , man .
بنز ، من بهت گفتم ولش کن بيخيال بابا .

no wandering . proceed direct knock it off .
سرگردان نباشيد ، مستقيم بريد و تمومش كنيد .

i can hold that note all day . knock it off , guys .
متونم اين نت را تمام روز برات بزنم بچهها تمومش كنين .

hes cutting it down . good .
داره درخت را ميبره خوبه .

fuck . relax . put it down .
لعنتي آروم باش . اونو بزار زمين .

im gonna have to apologize would you knock it off .
ميخام معذرت ميشه دست ورداري .

said he, 'cast it down, moses!'
(خدا بدو امر) فرمود: ای موسی! عصا را بینداز. [[«أَلْقِهَا»: آن را بینداز. آن را بیفکن.]]

gradually, bringing it down, bringing it down.
به آرامی، آن را پائین بیاورید، آن را پائین بیاورید.

lapping it down like thirsty camels.'
بدان‌سان از عطش، آن آب را می‌نوشید که شتران تشنه آب می‌آشامند.