Je was op zoek naar: pickup (Engels - Perzisch)

pickup .
آشنائي تصادفي .

pickup truck
وانت

you make the pickup .
تو بايد ورش داري .

the driver of the pickup .
راننده ي وانت را بکشه .

can you still see his pickup .
هنوزم ميتوني وانتش را ببيني .

cinderblocky , pickup trucky places .
خونه هاي خاکستري ، پشت سر هم کوچک .

well know when he arranges the pickup .
ما ميدونيم اون يک ماشين کرايه کرده .

what about the driver of the pickup .
نظرت در مورد راننده ي وانت چيه .

they are driving a silver pickup truck .
اونا در يك كاميون نقره اي هستند .

he took my friend away in a pickup truck , .
اون دوست منو سوار يک کاميون کوچک کرد و برد .

a pickup truck blows a tire on the highway,
... لاستيک يه کاميون توي بزرگراه ترکيد

we need a pickup seven blocks east of the plaza .
ما هفت بلوک به سمت شرق پلازا به يک هلي کوپتر نياز داريم .

i dont know what station . i was in his pickup truck .
نميدونم کدوم ايستگاه است من توي اون کاميون بودم .

he was a mechanic , he um , drove an old blue pickup .
اون يک مکانيک بود يک پيکاب آبي قديمي داشت .

do you realize how many pickup trucks there are on the road .
ميدونين چقدر کاميون کوچک توي جاده وجود داره .

theres a pickup game of hoops later , if you wanna play .
اينجا يک بازي جديد بسکتبال ديگه هست ، اگر ميخواي بازي کني .

all i know is its a very old pickup , brown , old and rusty .
همه ي چيزي که ميدونم يک کاميون کوچک قديمي بود ، قهوه اي ، و فرسوده .

the white boy here flags me down , so i fly in low for the pickup .
بعد اين پسر سفيدى که اينجاست مجبورم کرد برم پايين ، خوب من براى دوباره بلند شدم رفتم پايين .

jesus , an old pickup truck on a country road at this time of night .
خدايا ، يک کاميون کوچک قديمي ، توي جاده ي يک روستا تو اين وقت شب .

cripes . hey , ive gotta get cracking . ive got a 1 0:00 pickup .
اي واي . هي ، بايد عجله کنم . ساعت 10:00 بايد يکي را سوار کنم .