Je was op zoek naar: pot (Engels - Perzisch)

pot .
درگلدان گذاشتن .

fuze pot
espoleta olla

this pot?
اين ظرف؟

chamber pot
شاش‌دان

chimney pot .
سردودکش .

download pot file
بارگیری پرونده pot

pot roast tonight .
شام امشبه ، يادت نرفته .

that pot isnt wide enough .
دهانه اين گلدون به اندازه کافي گشاد نيست .

we dont smoke pot , yo .
ما ماريجوئانا مصرف نميكنيم .

fuck em.the pot with them. .
بيخيال بكونشون برن .

and they put that in a pot .
و بعدش اونو توي يک خمره ميذارن .

how dare you put a pot here?
چطور جرأت کردی دیگچه رو اینجا بگذاری؟

error retrieving pot file from url.
خطا در هنگام گرفتن پرونده pot از آدرس.

$24 million in the pot already .
آقاي باند ايشون شرط نميبندن .

photocatalytic one pot tandem oxidation reaction
واکنش اکسیداسیون پشت سر هم فوتوکاتالیستی یک گلدانی

it is revealed that she now smokes pot.
دیوید زایس در این نقش ظاهر شده است.

did we come to europe just to smoke pot .
اومديم اروپا تا فقط تنباکو دود کنيم .

all the kitchen utensils and dishes in the pot
وظروف آشپزخانه رو در دیگ بجوشانید

and the pot could mean a recipe or a plan .
و كوزه ميتونه به معني يك نقشه باشه .

and some glutinous when they're from the same pot?
و مقداری چسبنده وقتی آنها از یک دیگ هستند؟