Je was op zoek naar: rebellious (Engels - Perzisch)

rebellious subjects , .
علت هاي شورشيها .

led rebellious lives,
آنان كه در شهرها سركشى كردند و از حد درگذشتند.

i was rebellious! how?
!من عاصی بودم چطوری؟

a home for the rebellious.
[كه‌] براى سركشان، بازگشتگاهى است.

indeed man becomes rebellious
آرى، هر آينه آدمى سركشى مى‌كند و از حد مى‌گذرد،

the destination of the rebellious.
[كه‌] براى سركشان، بازگشتگاهى است.

a resort for the rebellious;
برای سرکشان پناهگاهی (بوده)‌.

as for him who has been rebellious
اما هر كه طغيان كرد،

i'm being rebellious! rebellious?!
من دیگه دارم عاصی میشم عاصی!؟

and to guard against every rebellious devil.
تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم!

honoring his parents, being neither arrogant nor rebellious.
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود؛ و جبّار (و متکّبر) و عصیانگر نبود!

i was 1 8 . i guess i thought i was being rebellious .
هيجده سالم بود فكر كنم اون موقع سركش بودم .