Je was op zoek naar: sack, small: (Engels - Perzisch)

small
کوچک

& small
تغییرات در این پی٠انه به دستیابی کاربر ارشد نیاز دارد. دک٠ۀ » حالت سرپرست « را برای اجازۀ اصلاحات در این پی٠انه فشار دهید.

small pox
آبله

hes small .
اون خیلی کوچولوئه .

sack
ساک زدن

small intestine
روده کوچک

small hours .
سحرگاهان .

small (800x600)
کوچک) ۸۰۰x۶۰۰ (

open your sack.
گونی رو باز کن

put this in your sack.
اینو بذار تو گونی

get up , you sack of shit .
بلند شو ، كثافت .

that little sack of shit .
اون گوني پر از کثافت .

he should take the sack?
يعني بايد وايميستاد که بهش حمله کنن ؟

only mothershead can sack me now .
فقط سرپرستار ميتونه منو اخراج کنه .

well , you two better hit the sack .
خوب ، شما دوتا بهتره بريد بخوابيد .

he tell us go to hacky sack .
اون به ما گفت بريد هکي سک .

that�s one big , fat sack of no .
اين يکي بزرگه ، يک نَه خيلي بزرگ .

he come to hacky sack , you take him out .
اون براي مسابقه هکي سک مياد تو هم بندازش بيرون .

a few baseball cards , a sack of marbles .
چند تا كارت بيس بال يک كيسه تيله .

early embryo yolk sack still feeding baby.
اوایل جنینی هنوز زرده تخمک جنین را تغذیه میکند.