Je was op zoek naar: spinal (Engels - Perzisch)

spinal
نخاعی

spinal .
فقراتي .

spinal cord
طناب نخاعی

spinal cord .
نخاع .

spinal fluid
مایع مغزی-نخاعی

spinal column .
تيره پشت .

spinal cord injury
ضایعه نخاعی

central canal of spinal cord
مجرای مرکزی طناب نخاعی

if you lose more spinal fluid,
اگه مايع مغزي نخاعي بيشتري از دست بدي باعث خونريزي مغزيت ميشه

my spinal chord was crushed , .
قطع نخاع شده بودم .

he's a spinal surgeon, ben.
اون یه جراح ستون فقراته بن.‏

and that spinal tap, what did you want?
و اون تزريق نخاعي، چيکار ميخواستين بکنين؟

in the spinal ward, that's normal.
در بخش ستون فقرات وضعیت تو طبیعی‌ست.

have been completely drained of spinal fluid.
کاملا از مايع مغزي نخاعي تخليه شده

i was lying on a thin, hard spinal bed.
من روی یک تخت نازک و سفت مخصوص ستون فقرات دراز کشیده بودم.

i began to feed her my own spinal fluid.
من شروع کردم از مغز نخاع خودم بهش دادم

are you one of those hardcore spinal surgeons?
تو يکي از اون جراحان حرفه اي ستون فقرات نيستي ؟

they moved me from intensive care to acute spinal.
مرا از بخش مراقبتهای ویژه به بخش ستون فقرات منتقل کردند.

bren , when do i get that friggin spinal tap thing .
برن ، کي اون طناب لعنتي را ميندازن .

you fixed a woman with a crushed spinal column.
تو يه زني كه ستون فقراتش شكسته بود رو مداوا كردي