Je was op zoek naar: strike (Engels - Perzisch)

strike .
برخورد زدن .

strike out
شروع به ضربه زدن

fly strike .
هجوم مگس .

strike them!
بهشون حمله كنيد

strike and dip
امتداد و شیب

hunger strike .
اعتصاب غذا .

counter-strike
کانتر استرایک

- strike - strike
- حمله- حمله

police strike back
پلیس حمله را جواب می دهد

i will strike them.
من ترتيبشون رو ميدم

text: strike through
متن: ضربه زدن از طریق

we have to strike them
بايد بهشون حمله كني

breathe with each strike .
با هر ضربه نفس بکش .

do we strike them now?
الان بهشون حمله ميكنيم؟

and strike sparks of fire,
و سوگند به اخگرانگیزان [از برخورد سمها]

a strike team. full tactical.
چارلي من يه سرنخ خوب پيدا کردم -

bluntman and chronic strike back .
بلانتمن و کرونيک تلافي ميکنن .

what about we strike them then?
چطوره اونموقع بهشون حمله كنيم؟

i'll strike before he does.
قبل از اون من حمله ميکنم

- strike, strike - charge through
- حمله كنيد، حمله- بريد داخل