Je was op zoek naar: the cow chew the gras for a long time (Engels - Perzisch)

for a long time .
براي مدت زمان زيادي ببيني .

not for a long time .
البته مدتها بود که نکرده بودم .

enemies for a long time.
برای یه مدت طولانی رقیب هم بودید

a long time .
خيلي وقته .

for a long time, he will lie.
اون به تو دروغ ميگه

and tortured the joseon refugees for a long time.
و شکنجه هاي زيادي که پناهندگان جوسيوني کشيدند.

day parole for a long time now .
الان مدت زياديه كه به قيد شرف آزاده .

a long time ago .
بايد مدتها پيش بهت ميگفتم .

a long time ago , .
سالها پيش ، ‏ .

ive been watching you for a long time .
من شما را براي مدت زيادي نگاه کردم .

a long time to say .
که ارزش گفتنش را داشته باشه .

but you will be remembered for a long time.
اما برای زمان زیادی به یاد می مانی

it has been a long time
خيلي وقته منتظر ام

a long time ago i was.
. خيلي وقت پيش بودم

for a long time , l was desperate with loneliness .
، چه زمان هاي بسيار ، سرگشته در تنهايي .

and reflecting upon what he has done for a long time,
و به ازاي آنچه كه براي مدت طولاني انجام داده

and she's been training for a long time already
و او مدت زیادی است که داره تعلیم می بینه

and she was sick for a long time after giving birth
و برای مدتی طولانی بعد از زایمان بیمار بود

youve been sleeping a long time .
خيلي وقته که خوابيدي .