Je was op zoek naar: the seam at the back of your sleeve has split (Engels - Perzisch)

at the back of my bed .
پشت تختم .

eyes in the back of your head .
چشم پشته سرته .

and hes at the back of the line .
و اون پشت خطه .

the kid saw out his school days at the back of the class .
بچه روزهاشو خارج از کلاس درس ميگذروند .

and your inhalers in the back of your bag .
و اسپريت پشت کيفته .

you have to put this in the back of your mind .
تو بايد اين فكرتو به عقب بندازي .

what is written on the back of your photograph?
پشت عکسها چي نوشته شده ؟

that reflexive gag at the back of their throat .
نگاههاي که انگار دارند از ته دل تحقيرت ميکنند .

i saw you once in the back of your familys estate .
من يک بار تو را در پشت ملک خانوادگيتون ديدم .

schumacher was stripped of pole position at the and started the race at the back of the grid.
او حتی در حرکت نادری به سارایوو رفت تا وضعیت سرمایه‌گذاری روی پروژه را دنبال کند.

. anytime you wanna go in the back of your brothers limo with me .
. هر وقت خواستی پشت ماشین داداشت با من کاری بکنی فقط .

and there is something else i believe in the back of your mind you also know.
و چیز دیگری که معتقدم، این است که ، همچنین شما میدانید که

chinos and a oxford cotton buttondown i found in the back of your closet .
اين لباسا را تو ته مَه هاي کمدت پيدا کردم .

at the back of the box , is a key . its tied to the trigger of a shotgun .
پشت جعبه يک کليده . که به ماشه ي يک تفنگ دو لول بسته شده .

at the back of the complex there is a tower, though the top of it is destroyed.
امروزه یک برج ۱۶ متری سنگی با پلکان چوبی از دیدنی‌های درگوس است.

since graduating from trinity, hrh the prince of wales has retained a private apartment in usufruct at the back of the college.
کالج ترینیتی (با نام کاملِ: college of the holy and undivided trinity) یکی از کالج‌های دانشگاه کمبریج در انگلستان است.

when you meet them, they lock into you, they look you in the eye, they invade your personal space, they massage the back of your head.
وقتی که اونها را ملاقات می کنید مثل این است که اونها فقط به شما توجه دارند به چشمان شما نگاه می کنند به حریم شما وارد می شوند و پشت سر شما را ماساژ می دهند

but i took this photograph in a toilet at the back of a tent in the eco-camp in the jungle in assam.
ولی من این عکس را در توالت چادری در یک کمپ زیستی در جنگل آسام گرفته‌ام.

if that doesn't make the hair stand up on the back of your neck, read it again until it does, because it is important."
اگر خواندن این مطلب موجب نشده تا موهای پشت گردن‌تان سیخ شود، آن را دوباره بخوانید تا چنین شود، چون مهم است.»

" queen guitarist brian may wrote that mercury could make "the last person at the back of the furthest stand in a stadium feel that he was connected.
برایان می، گیتاریست گروه کوئین درباره مرکوری می‌گوید که مرکوری «می‌توانست کاری کند که آخرین نفری که در دورترین نقطه استادیوم قرار گرفته هم احساس بودن بکند».