Je was op zoek naar: troubled (Engels - Perzisch)

troubled? no.
آزار؟ نه

troubled childhood .
بچگي پر شر و شوري داشتي .

are you troubled?
چيزي آزارتون ميده؟

he was a troubled kid.
یک بچه ی رنج کشیده ای بود.

but he was deeply troubled
ولی خیلی نگران شده

how long have you felt troubled .
خيلي وقته اين موضوع آزارتون ميده .

but you looked deeply troubled
ولی عمیقا دچار نگرانی شدید

it is troubled by a ghost .
اون توسط يک روح به دردسر افتاده .

i do feel happier . less troubled .
من احساس بهتري دارم و دردسر كمتر .

he can't be troubled by it!
!مشکل او از این دارو نیست

captain jang seems to be troubled.
کاپيتان جانگ به نظر يک مشکل مياد

bart , are you drinking whiskey im troubled .
بارت ، داري ويسکي ميخوري . من اذيت شدم .

look , she came to me one afternoon , troubled .
ببين ، يک روز بعد از ظهر اومد پيش من ، آشفته بود .

with appreciation but he looked deeply troubled"
اما او عمیقا آشفته به نظر میرسید

i've been troubled by the pirates as well.
من بعلاوه به وسيله دزدا نارحت شدم

i appreciated it but that i looked deeply troubled
من ازش قدردانی کردم، ولی بنظر عمیقا پریشان می آمدم

but he comes from across a deep and troubled sea .
اما من از سوي دگر آمدم دريايي سختو آزار دهنده .

but you seem a little troubled is something wrong?
ولی شما به نظر کمی آشفته میایید مشکلی هست؟

who would be troubled even by eating weeds on the road
با خوردن هر گیاهی که رو جاده پیدا کرده هم حالش بد بشه

about a year ago her father died . she was very troubled .
در حدود يك سال قبل پدرش مرد اون خيلي مشكل داشت .