Je was op zoek naar: uncompromising (Engels - Perzisch)

uncompromising .
تسليم نشو .

uncompromising as you .
غير قابل دسترس بشم .

you your uncompromising integrity .
توصداقت راسخ تو .

but is uncompromising about the basic values .
اما در مورد اصول اساسي سازگاري ندارد .

... his attack on bani-sadr was equally uncompromising.
تدوین و مورد موافقت دکتر مصدق قرار گرفت.

the book is so uncompromising, which is what's great about it.
این فیلمی بود که جای پای بیشتری برای او در هالیوود باز کرد.

we're looking for images that shine an uncompromising light on crucial issues, images that transcend borders, that transcend religions, images that provoke us to step up and do something -- in other words, to act.
ما به دنبال عکس هایی هستیم که بدرخشند، و نوری بر مسایل بحث برانگیز بتابانند، عکس هایی که خطوط مرزی و مذهبی را کنار بزنند، عکس هایی که ما را تحریک کند تا قدمی برداریم و کاری انجام دهیم، به بیانی دیگر، حرکتی کنیم.