Je was op zoek naar: undoubtedly (Engels - Perzisch)

yes , undoubtedly , knowing my luck .
، بله ، بدون هيچ شکى شانس خودم را ميشناسم .

that undoubtedly, only they will be helped.
آنان به‌راستی (بر دشمنانشان) بی‌گمان یاری‌شدگاند.

and undoubtedly justice will surely be done.
و (روز) بُروز طاعت و معصیت همانا روی‌دادنی است.

undoubtedly , you have a flair for warmongering .
بدون شك شما جنگجويي بي نظير هستيد .

he was undoubtedly thinking of william franklin.
جوزایا فرانکلین هفده فرزند از دو همسر داشت.

undoubtedly they will be losers in the life to come.
(به ناچار) آنها در سرای آخرت، قطعاً از همه زیانکارترند!

as you are undoubtedly gathering , the anomaly is systemic .
بي‌شك كم كم داري متوجه مي‌شوي . كه برگزيده هم ، برنامه‌ريزي شده است .

the letters i have written have undoubtedly sealed my doom .
نامه هايي كه نوشتم بدون‌شك كارم را ساخت .

undoubtedly , their next step will be to the black market .
بدون شک قدم بعديشون مراجعه به بازار سياه است .

undoubtedly they! in the hereafter they shall be the greatest losers.
(به ناچار) آنها در سرای آخرت، قطعاً از همه زیانکارترند!

this is undoubtedly the single biggest ethical problem facing medicine today.
این بدون شک به تنهایی بزرگترین مشکل اخلاقیست که پزشکی با آن روبروست.

inform my bondmen that undoubtedly, i surely am the oft-forgiving, the most merciful.
(ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم.