Je was op zoek naar: waste (Engels - Perzisch)

waste
زباله

waste .
اتلافهرزدادن .

waste heat
اتلاف گرما طي فراوري

food waste .
، فكر كنم .

waste container
سطل آشغال

just waste time .
وقت تلف کردنه .

%s on waste
%s در باقی‌مانده

move card from waste
جابه‌جا کردن کارت از کارت‌های باقی‌مانده

dont waste my time .
و قت من را تلف نكن .

move waste to stock
جابه‌جایی کارت‌های باقی‌مانده به موجودی

i wont waste your time .
من نميخوام وقت شما را بگيرم .

that's zero food waste.
اون ضایعۀ غذاییش صفره.

"radioactive waste management".
"radioactive waste technology".

have laid waste tost . michaels .
مايکل مقدس را به هدر دادن .

it's a waste product.
این محصول زائد است.

i hate waste, especially walls.
من ازچیزهای بلااستفاده بیزارم، به خصوص دیوارها.

brazil: electoral propaganda waste · global voices
برزیل: ضایعات ناشی از پروپاگاندای انتخاباتی

agricultural wastes
پسمانده‌های مزرعه