Je was op zoek naar: از دستم خسته شدی؟ (Perzisch - Engels)

از دستم برميومد .
my best i was precipitatedwhile i was back. .

تو از دستم در رفتي
you got away from me.

از دستم دررفت.‏
i missed this.

انگار از دستم ناراحته
it's like he's mad at me.

اينارو از دستم پاره کن .
cut this off my hands .

خوبه ، پس از دستم راحت ميشي .
good , so youll be rid of me .

دستگاه من از دستم برفت‌
"my power and arguments (to defend myself) have gone from me!"

اما کاري از دستم بر نميآيد .
im powerless .

يعني چي که هر کاري از دستم برمياد ؟
what's with being the best?

آيا شما از دستم عصباني هستيد .
are you mad at me .

انا بچه منو از دستم گرفتن و بردن
they took my son. right out of my hands. they took my son, and...

از دستم عصباني بودي ، گازم گرفتي .
you were angry with me and you bit me .

اوه، بيخيال لورا از دستم عصباني نباش
oh, come on, dora. don't be mad.

، هان عزيزم چه کمکي از دستم بر مياد .
how can i help you .

دوست داشتم كمك بيشتري از دستم بر مي‌اومد .
l wish we could have done more .

رو راست بگم ، از دستم عصبانيه . تعجب نميکنم .
shes getting annoyed with me . l wouldnt wonder .

نبايد اينطوري از دستم فرار كني ميمون كوچولو .
you shouldnt run away from me like that , you little monkey .

چه کمکي از دستم برمياد ؟- پيرهنت رو بمن بده -
- how can i help? - give me your shirt.

خسته شدي اوه ، آره .
are you bored yet oh , yeah .

خسته شدي يا خيلي داغوني .
did you get tired or just bored .