Je was op zoek naar: اصرار او بی نتیجه بود (Perzisch - Engels)

او بدنبال نتیجه بود.
he was in pursuit of the result.

نه. او بی قرار بود و چشمانش را می مالید
no. he was restless and he was rubbing his eyes

...بانوی من، روده او بی شک مسدود شده است
your highness, his bowels have been blocked off finally...

و او بی نظیر بود، یکی از جوان ترین کسانی بود که در اون زمان در کالج پزشکان رویال پذیرفته شد.
and she was brilliant, she was one of the, at the time, the youngest fellow to be elected to the royal college of physicians.

عیبی ندارد از دست چیزی عصبانی باشیم -- سلاح های اتمی در این مورد خاص -- ولی از دست کسی عصبانی بودن بی نتیجه است.
it's okay to be angry with the thing -- the nuclear weapons in this case -- but it is hopeless to be angry with the people.

تو نميتوني به او بي اعتنايي كني؟
you can't ignore him.

او بي شك ، همسري جان‌نثار بوده و .
she will , no doubt , make a devoted wife .

بنابراین شما با این مشکل مواجه خواهید شد که با وجود صرف تمام این پول برای رساندن کمک وهمه این وسایل الکترونیکی پیشرفته به این کشورها، سرانجام تمام آن کارها بی نتیجه بوده است.
and so you end up having this problem where you spend all this money getting aid and all these advanced electronics to these countries, and then it ends up being useless.

آرمین آبزرور می نویسد (انگلیسی) که تلاش دولت ارمنستان در پارلمان این کشور برای محدود کردن پخش برنامه های رادیو های خارجی و بویژه رادیو آزاد اروپا بی نتیجه ماند
the armenian observer reports that media legislation intended to curb the broadcasts of radio free europe / radio liberty has not been ratified by parliament.

ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟
"did i not enjoin on you, o ye children of adam, that ye should not worship satan; for that he was to you an enemy avowed?-

چه اتفاقي براي بي ريو واون جو مي افتد اگر اتفاقي براي او بي افتد ؟
what will happen to biryu and onjo if something happens to her?

بعضی از این ها دنیاهای بی فایده ای هستند، کاملا بی نتیجه، با شکل های دیگر آسیب شناسی مثل نداشتن مفهوم فضا، زمان، ماده، مشکلات دیگری از این قبیل.
some of these are hopeless universes, completely sterile, with other kinds of pathologies like no notion of space, no notion of time, no matter, other problems like that.

''اس او بي'' يعني ''نفسهاي كوتاه'' و''دبليو ان ال'' يعني ''بدون محدوديتهاي معمولي
''sob'', ''shortness of breath'' and ''wnl'', ''within normal limits''.