Je was op zoek naar: الکی (Perzisch - Engels)

الکی
alaki

نمی فهمم چرا باید الکی وقتو تلف کنیم .
i dont see why we should waste time like this .

نمیتونم باور کنم که با این تشنج الکی هم گول بخوری .
i cant believe you fell for that fake seizure .

مادر کلی هنگامی که او هفت ساله بود، پدرش را که یک الکی بدرفتار بود، ترک کرد.
when she was seven, her mother took her and left her father, who was an abusive alcoholic.

کندذهن بودن، الکی خوش بودن و شانس بیشتر نسبت به کاراکتر باب‌اسفنجی از ویژگی‌های شخصیتی وی در این کارتون است.
to be able to plug in to that and let that carry you in to a performance is such a gas, i have so much fun with that.

البته، می تونم الکی یک جواب از خودم در بیاورم و شما نمی فهمید، برای همین برای این کار آماده شدم.
of course, i could just make up an answer and you wouldn't know, so i come prepared for that.

، دو تا کارمندهاي کنسول الکي بودن .
the two dead embassy employees were fakes , .