Je was op zoek naar: سازگاری (Perzisch - Engels)

سازگاری
consistency

سازگاری چ‌ژک
cjk compatibility

سازگاری پیوند
graft compatibility

سازگاری (فیزیک)
consistency

هانگول سازگاری جامو
hangul compatibility jamo

کمپلکس سازگاری بافتی ماژور
major histocompatibility complex

و سازگاری بسیار بالایی دارید
and you can adapt really precisely.

_غیرفعال کردن سازگاری کامل با ویندوز
_disable full windows compatibility

آیا کشاورزی با چنین تغییری سازگاری دارد ؟
is agriculture adapted to that?

زیست تخریبی و زیست سازگاری ، به چه معنی است؟
and so what does that mean, that it's biodegradable and biocompatible?

خب، ما از مهلکه جستیم و سازگاری یافتیم.
well, we did pull through, and we adapted.

درخواست‌های جلسه امضا _نشود (برای سازگاری با آوت‌لوک)
_do not sign meeting requests (for outlook compatibility)

برخی کارها برای سازگاری با معماری sparc صورت می‌پذیرفت.
some work was done to port it to the sparc architecture.

در نهایت، می خواستم شعر "سازگاری" را بخوانم.
at the end, i would like if you can help me to sing the sustainable song.

نقیض () به لغات و عباراتی که ذاتاً سازگاری معنایی ندارند.
in d. a. cruse, f. hundsnurscher, m. job, & p.-r. lutzeier (eds.

آنها باور دارند که مردم باید یاد بگیرند چطور "سازگاری کنند".
they believe that people have to learn how to "adapt."

و همان که بررسی من آغاز شد، به سازگاری بیش از حد آنها پی بردم.
and as i started looking at them, i was finding that they had hyper-adapted.

تمرکز پای‌پای بر روی سرعت، کارایی و سازگاری با مفسر اصلی cpython است.
pypy focuses on speed, efficiency and compatibility with the original cpython interpreter.

تولید و استفاده از فراورده های خوکی با اعتقادات کشور های مسلمان سازگاری ندارد .
بسیاری از کشور های خشک و نیمه خشک همچنین کشور های مسلمان استفاده های زیادی از شتر می شود و می توان از بدن شتر برای تهیه ی این داربست ها استفاده کرد.

کارکردگرایی مطالعه عملکرد، استفاده و سازگاری ذهن با محیط در حال تغییر فرد بود..
functionalism was the study of the function , use , and adaptability of the mind to one's changing environment