Je was op zoek naar: میخام برم بیرون (Perzisch - Engels)

من نمیتونم برم بیرون
i can't go out

و من نمی خوام كه برای خودم برم بیرون .
hey wait a minute . i have a great idea .

وقتی برم بیرون، براتون کلی غذای خوشمزه درست میکنم
when i go out, i'll cook many delicious dishes for you

خب، من چی؟ من هنوز هم می خوام ازش برم بیرون!‏
well, what about me?i still wanna get off it!

برم بيرون .
move out .

بذار برم بيرون
let me go out. just once.

بايد برم بيرون .
i have to go out .

تو باید به من کمک کنی ، تو باید به من کمک کنی تا همین الان از اینجا برم بیرون .
you need to help me . you need to get me out of here now .

بهتره برم بيرون .
it is better that i ga on the street .

دفعه بعدي بذار برم بيرون
next time let me go out.

اجازه بديد برم بيرون .
let me out .

وايسا . بذار برم بيرون .
stop let me out .

من نمي تونم خودم بايد برم بيرون
i can't do this. i have to go out myself.

تونستم براي نمايش برم بيرون .
that the ogre would never get out of the dungeon .

من هيچوقت نمي خوام از اينجا برم بيرون
i'm never gonna let go, brother.

الان ديگه ميتونم از بيمارستان برم بيرون .
i can leave the hospital now .

آره مي خوام برم بيرون ، من قبلا توي ارتش بودم
i haven't been outside for two bloody years!

اگه قبول نکنم که برم بيرون . بيرونت خواهند کرد .
those are security cameras in the ceiling .

از زيردريايي برم بيرون و از دريچه فرار اتاق راکتور وارد بشم .
iii get out of the submarine and back in through the reactor room escape hatch .

اگه من بخوام از اين در برم بيرون و تو جلوي من را بگيري .
if i gotta get out that door and youre standin in my way .