Je was op zoek naar: ورود به سیستم به عنوان: (Perzisch - Engels)

ورود به سیستم
log in

‏ftp (با ورود به سیستم)
ftp (with login)

و به خاطر آن، سیستم به او می گوید دیوانه.
and so for that, he's called crazy by the system.

ورود به سیستم pop ‏%s شکست خورد: خطا در پروتکل sasl
cannot login to pop server %s: sasl protocol error

این گزینه با استفاده از ورود گمنامانه به سیستم به کارگزار متصل خواهد شد.
this option will connect to the server using an anonymous login.

ورود به قصر چطور؟
how about the entry to the palace?

و ورود به جهنم‌
and a hurling into the blazing fire.

اين لحظه به عنوان ورود جام مقدس تعريف شده .
celebrate this moment as the definitive arrival of the holy grail .

قادر به ورود به کارساز نیست:
unable to login to server:

& استفاده از زنگ سیستم به جای اخطار سیستم‌
& use system bell instead of system notification

هنگام ورود به دادگاه به ياد داشته باشه ، چيه .
one should remember when entering a courtroom .

آماده ورود به هايو باشيد .
prep for entry to the hive .

. داريم برايه ورود به هتل .
im checking into that hotel .

براى ورود به زندگى پس از مرگ .
a preparation room . preparation for what .

اخطار هنگام & ورود به حالت ssl‌
warn on & entering ssl mode

api ترجمه درباره mymemory ورود به سیستم بارگیری یک tmx با یک tmx کمک کنید ترجمه بهتر دریافت کنید
translation api about mymemory log in download a tmx contribute a tmx get a better translation

اجازۀ ورود به اونجا رو نداشتند؟
that were not allowed?!

شما به گذرنامه ورود به چین نیاز داریندارینش؟
you need a passport to enter china. do you have one?

او پس از ورود به صنعت پورنوگرافی آمریکا، در ۱ اکتبر ۱۹۹۸ به عنوان «سوگولی ماه» مجله آمریکایی پنت هوس انتخاب شد.
after her introduction to the american porn industry, she became the october 1998 "penthouse pet of the month" (u.s. edition).

این یک سیستم به هم مربوط است، تمام اجزای آن به یکدیگر متصل هستند.
it's connected; it all hooks into each other.