Je was op zoek naar: چرا فرد بسیار خسته بود؟ (Perzisch - Engels)

یئول یی، فرد بسیار خوبیه
yeul-yee is such a good person

کيلي خيلي خسته بود خب .
kelly was pretty worked up . so .

حتما از مسافرت خسته بود شايد .
tired from the journey , i suppose . probably .

حدس مي زنم خسته بود. تسليم شد
i guess he got tired. he gave in.

آیا مثل این است که یک فرد بسیار سنگین روی قفسه سینه شما نشسته است؟
is it like some heavy heavy person sitting on your chest?

او به شدت خسته بود و راب پیش او مانده بود
he was exhausted, and rob was staying with him.

بسيار خسته .
overweary .

همه اشتباه فکر میکنند. فکر میکند که بودا آدمِ بسیار خسته کننده ای بود، و اکثرأ متعجب میشوند وقتی میبینند که دالایی لاما چقدر شوخ و بانشاط است.
everybody has the wrong idea. they think buddha was so boring, and they're so surprised when they meet dalai lama and he's fairly jolly.

pitch: آیا افزایش و سقوط کافی برای جذاب جلوه دادن صدای کلی وجود دارد؟ یادداشت بیش از حد یکنواخت می تواند به سرعت گوش دادن به آن بسیار خسته کننده شود.
pitch: is there sufficient rise and fall to make the overall sound interesting? too monotonous a note can quickly become very tiring to listen to.

=== تصحیحات مرتبه دوم و بالاتر ===می توانیم انحرافات مرتبه بالاتر را با یک روش مشابه پیدا کنیم، هر چند محاسبات با فرمول فعلی ما بسیار خسته کننده می شود.
=== second-order and higher corrections ===we can find the higher-order deviations by a similar procedure, though the calculations become quite tedious with our current formulation.

حالا چند سال بعدش من مشغول ساختن یک بنا بودم، یک خانه کوچک در کنار دریا برای نورتون سیمون و منشی‌اش، که فرد بسیار سختی بود به من زنگ زد و گفت: "آقای سیمون پشت میزش نشسته‌اند و آب داره روی سرش می‌ریزد. "
so, some years later i was doing a building, a little house on the beach for norton simon, and his secretary, who was kind of a hell on wheels type lady, called me and said, "mr. simon's sitting at his desk and the water's coming in on his head."