Je was op zoek naar: گوه (Perzisch - Engels)

گوه
wedge

گوه مغز
cuneus

بشکل گوه .
wedgy .

گوه زير توپ .
tee .

با گوه شکافتن .
wedge .

هر دوشون گوه ان .
and they both suck .

آره ، گوه بهشون بياد .
yeah , thats no , fuck that shit .

از اين جور گوه كاريها .
all that crap .

اين گوه ، يک آمسترداميه خوبه .
this is good amsterdam shit .

فور هند هات گوه بود ببخشيد .
awfui big forehand . pardon .

متولد نشده . گوه به کل هستي .
not born . shit into existence .

اوه آره ، هميشه گوه ميخوره .
oh yeah , jocks totally eat that shit up .

هواپيماي محکومين گوه محکومين بکشش .
con air con shit . kill it .

خيلي خوب ، ايس ، گوه کاري ديگه بسه .
ok , ace , enough of this crap .

احتمالا تو زندگيتو به گوه كشيدي .
therefore you are finished and vias .

احتمالا تو زندگيت را به گوه کشيدي .
the reason why you fucked up your charmed existence .

اين گوه را شكستش دادي اين گوه را شكست دادي .
you beat that shit . you beat that .

اين يک ديوار گوه و حالا داره ميشه يک اثر هنري .
this was just a crappy wall and now its a work of art .

به من گو كن مردك گوه صفت الان بيش از 25 ساله كه .
listen , dirty bastard. .

دهن اون کثافت بوي گوه ميداد . با اون ذات ملعونش .
this assholes mouth smelled like shit with his damned nature .