Você procurou por: kloof (Holandês - Persa)

kloof
تنگ

kloof.
داخلش، نه از بالاش.

diepe kloof.
مراقب فاصله تون باشین

- foute kloof.
راهروي بديه . زود باش، ما از بالاش شنا مي کنيم.

ga naar die kloof.
اون جداره

mijn kloof groeit erin.
. شکمم با اين سير ميشه

elke scheur. elke kloof.
هر شکافي ,هر درزي

jij wilde door de kloof.
بايد اسمتو "اسکويشي" بذارم، و اون مال من ميشه.

dat onderscheid schept een kloof.
فکر میکردم یه تفاوت هایی هست که ما رو از هم جدا میکنه

in de kloof, achter de rots.
توي معدن مس "گبر" زندگي کردن مرگه "سفورا" آب بيار

een kloof die we moeten overbruggen.
بايد اين شکاف رو ترميم کنيم.

de kloof is op 19,5 meter.
شکافتگي در 65 پائي دريا

er zit deze enorme kloof tussen ons.
بين من و اون فاصله زيادي وجود داره

is die kloof na 21 jaar niet gedicht ?
هيچ جذاب نيست ولي حقيقته شايد بخاطر اختلاف سني بين ما پيش مياد

dit heeft een kloof tussen ons geslagen...
اين يك فاصله‌اي بين ما ايجاد كرد

bij een kloof, dichtbij de kust van miami.
در يک گود رفتگي بستر دريا، دور از ساحل ميامي

de kloof is nog ongeveer 30 meter rechtdoor.
شکافتگي در حدود 30 تا 40 پا مستقيم روبروست

denk erom dat je door de kloof gaat, niet erover.
وقتي که به اين راهرو رسيدي، از داخلش رد شو، نه از بالاش. راهرو...

de belichaming kan dan de kloof in gedreven worden.
ظاهر فيزيکي ميتونه مجبورشون کنه به شکاف برگردند

-hij heeft gelijk. het is voorbij de kloof.
حق با اونه, مهد درست پشت آتشفشانه يادت مياد؟