Você procurou por: in order to sty (Inglês - Persa)

in order to do that,
براي اين منظور

and in order to survive .
و براي اينكه بيشتر زنده بمونيم .

in order to keep aaron?
آرون رو سالم نگه داري

"well, in order to reproduce."
"خب به منظور تولید مثل."

in order to find that truth , .
به منظور پيدا کردن اون حقيقت .

in order to make the jar breathable
برای اینکه کوزه را منفذ دار کنیم

in order to ascend the throne.
بخاطر بر تخت نشستن

in order to be trusted by them , .
و اونها بهش اعتماد كنن .

in order to help you hone your skills
فقط برای اینکه به شما انگیزه بده

but in order to have white hands,
اما دستورالعمل داشتن دست های سفید

and in order to support the resistance , .
، و ادامه پشتيباني از مقاومت .

we need your sacrifices in order to build
ما به فداكاري شما براي تشكيل يك قوم جديد احتياج داريم

in order to benefit you and your cattle.
[تا وسيله‌] استفاده براى شما و دامهايتان باشد.

all right , in order to know you better , .
، خيله خوب براي اينکه همديگه را بهتر بشناسيم .

he lives off them in order to stay young .
اونا را ميکشه تا بتونه جوان بمونه .

and proove actism , in order to beat proimitate .
، و تمريناتي را که بايد ممنوع کنيم .

now , in order to better visualize the crime , .
حالا به خاطر اين که صحنه جرم را بهتر تصور کنيم .

good , acasa comes . in order to find hoping them .
صبر کرديد تا بگردم خونه و شما را پيدا کنم .