You searched for: لحمايتكِ (Arabiska - Persiska)

ـ لحمايتكِ
-تا ازت محافظت کنم

أنا هنا لحمايتكِ
من اينجام تا از تو مراقبت کنم

تلك معقمةٌ لحمايتكِ
اون مطابقِ اصولِ بهداشتي براي حفاظتِ توئه.

ربما عقد معهم صفقة لحمايتكِ
شايد براي محافظت از تو يه قراري باهاشون گذاشته

كلاّ -كلاّ الشرطة موجودة لحمايتكِ
پليس اينجائه که ازت محافظت کنه

لقد رفعته إليك لحمايتك، لحماية سمعتك.
من واسه محافظت از شما هرکاري ميکنم.. حفظ شهرتتون