You searched for: extremely (Engelska - Persiska)

extremely .
بافراط .

extremely hard
خیلی خیلی سختgame difficulty level 8 out of 8

extremely selfless
فوق العاده ایثارگری

extremely special,
فوق استثنایی.‏

albeit extremely bald.
گرچه به شدت کچله

is extremely limited , .
به طرز فجيعي محدود شده .

that's extremely high.
این میزان بسیار بالایی است.

it's extremely beautiful.
بی اندازه زیباست.

but this is extremely severe
ولي اين بار اوضاع خيلي وخيمه

and aims has done extremely well.
و aims بسيار موفق بوده.

or was venus extremely hot?
یا اینکه زهر بسیار داغ است؟

they were extremely well-funded.
اونها سرمایه گزاری بسیار خوبی داشتند.

but this is e extremely urgent .
اما اين مورد بي نهايت اضطراريه .

oh , extremely focused . very motivated. .
اوه ، کاملا متوجه شدم .

- he's extremely dangerous. - no!
اون بيش از اندازه خطرناکه- نه-

in fact, people were extremely frustrated.
در حقیقت مردم بسیار ناامید بودند.

no , i understand . he is extremely cool .
نه ، دركت ميكنم اون خيلي جالبه .

and i know the road was extremely difficult.
و میدانم راهی که پیمودی بسیار دشوار بوده.

unfortunately, it would be extremely expensive.
متاسفانه این کار هزینه بالایی داره

and then again sometimes extremely pungent."
«مثل شاه بلوط اسپانیایی که بعضی وقت‌ها بوی کاملا تر و تازه و خوشبو، و بعضی وقت‌ها بوی شدیدا تندی میده.»