You searched for: for some determinations (Engelska - Persiska)

for some time .
واسه مدتي .

unlucky for some
بدبختی برای بعضی

for some people .
اون براي آدم هاي عاديه .

care for some chips .
چندتا چيپس ميخواي .

but for some reason , .
، ولي به دلايلي .

looking for some people
در جستجوی افرادی هستیم

are you for some refreshment .
ميخواي يک كم خستگي در كني .

im not here for some game , .
من براي بازي کردن اينجا نيومدم .

i need to pay for some gas .
ميخوام پول بنزينم را بدم .

come for some chops , have you .
اومدين ، وسايلتونو بگيرين .

artwork for some of the ships
کار‌های هنری برای بعضی کشتی‌ها

and so this goes on for some time.
و این برای مدتی ادامه می یابد.

and my body grew weak for some reason
و به دلایلی بدنم ضعیف شد

and then he went out for some chicken .
بعد رفته ساندويچ مرغ خورده .

cause to (for some verbs only)
علت برای) فقط برای بعضی افعال (

for some psychologist's research project,
در يك پروژه تحقيقاتي روانشناسانه... داوطلب بشيد

chances are , hes been decompensating for some time .
شانسي كه آورديم هنوز به سمت ماليخوليايي نرفته .

for some reason you guys are just really slow.
معلوم نیست شما خانوما چرا اینقدر واقعا آهسته میدوید.

are you doing this for some other motive?
تو داری این کار را برای انگیزه ای انجام میدی؟

but l could go for some hot thick sicilian .
اما من ميتونم يک سري چيز ضخيم سيسيلي برات سفارش بدم .