You searched for: harvest (Engelska - Persiska)

harvest
خرمن

harvest .
هنگام درو .

harvest home .
آخر خرمن .

fresh harvest
хосили тару тоза

did you harvest .
محصولتو جمع كردي .

harvest baby teeth.
درو کن دندان های طفل را.

and harvest was very good.
و محصول اون سال هم خيلي مرغوب از آب درآمد

harvest palms, smoke.
درو کن نخل ها را ، بسوزانش.

let us have a good harvest .
به ما اجازه بده که محصول خوبي داشته باشيم .

and suffering from a poor harvest.
و از يه محصول ضعيف زيان ديده

but during a poor harvest season,
اما در زمان برداشت کم محصول و کم محصولی

subsystems are fine . solar harvest is fine .
زير سيستمها سالم هستن محموله سالمه .

all the meat given on the harvest moon day.
گوشتهایی را که در شب14 ماه میدهند انباشته کرده اند

to benefit and harvest the fruits of globalization .
سود ببرند و از محصولات جهاني شدن بهره ببرند .

and brought astragalus to the court to harvest them
و با خودش مقداری را برای دربار آورد که این گیاه را بکارند

of course not. it was a good harvest year for beans
البته که نه. امسال بهترین محصول لوبیا را داشتیم

so makers harvest technology from all the places around us.
پس سازنده ها فن آوری رو درو می کنن. از همه مکانهای اطراف ما.

and during harvest, put it back with interest, food interest.
و در دوره برداشتِ محصول، غذا را با بهره اش برگردانید، بهره غذایی:

fingerbiasting mikes spanish teacher at your ohsoprecious harvest dance .
انگشتهاي سكسي را انجام ميدادم در مجلس رقص قشنگ برداشت دستگير شدم .

hey , how you doing the harvest dance is this friday night .
سلام چطوري رقص برداشت جمعه شب برگزار ميشه .