You searched for: i am afraid of my wife (Engelska - Persiska)

i am not afraid of him .
من از اون ترسي ندارم .

i am afraid of nothing now.
من حالا از هيچي نميترسم

i am afraid to die .
از مرگ وحشت دارم .

i am afraid , elliot .
ميترسم ، اليوت .

i am the last of my kind .
من آخرين فرد نوع خودم هستم .

and i am afraid of what will happen next .
و نگران اينم كه بعدش چه اتفاقي ميخواد بيافته .

i am his wife .
من همسر او هستم .

you ok yeah , err , i am afraid of flying .
حالت خوبه . آره ، خب ، راستش من يکم از پرواز ميترسم .

but i've never been afraid of my enemy.
اما هرگز از دشمنانم نترسيدم

i am afraid the eggs are powdered .
از اين ميترسم كه تخمها پودري هستند .

is that right , you think i am afraid of you .
راست ميگي فکر ميکني من ازت وحشت دارم .

but i am more fearful of my brothers.
اما بيشتر از اون از برادران ترسيدم

i am the gatekeeper of my own destiny , .
من سرنوشت خودم ، خودم انتخاب می کنم .

i am a man of my word , ms . saref .
مرده و حرفش ، خانم سارف .

at least im not afraid of my pillow .
حداقل من از بالشم نميترسم .

i remember my wife dying .
من همسرمو در حال مرگ يادم ميياد .

ask my wife
از همسرم بپرسید

get your hands off of my wife .
دستاتو از روي همسرم بردار .

no , i am not afraid from krakozhia . im a little afraid of this room .
نه ، من از كراكوژيا نميترسم من كمي از اين اطاق ميترسم .

take a couple of my wife , alone .
دو تا از همسرم ، تنها بگير .