You searched for: i had to get off my dad is in my room (Engelska - Persiska)

i had to fight for my position. in my eyes,
من جنگ به خاطر مقامم روتوي چشمام داشتم

i had to carry them in my arms,
من مجبور شدم اونها رو بقل كنم و ببرم

yeah , i had to get my bike fixed .
آره ، داشتم موتورم را درستش ميكردم .

that i had to get to them despite my exhaustion .
كه بايد به اونا برسم با اينكه خيلي خسته بودم .

i had to get to jail for that .
فكر نميكني كه الان بايد تو زندان باشي .

in fact , i just have so much to get off my chest .
به راستي ، وقتي حسادت ميکنم سينه ام آزاد ميشه .

ahhgood to get off my feet . long way .
آه جاي خوبيه که پاهامو دراز کنم راه طولاني بود .

i had to get patty out of there .
زنها اونجاها دور ميزنند ، اما چيزي نميخرند .

i had to get something out of the car , .
بايد يک چيزي را از ماشين ميآوردم بيرون .

that one is in my room and she wont leave .
اون دختر تو اتاق منه و بيرون هم نميره .

everything was gone so i had to get out there .
همه چيز ناپديد شده بود و من بايد از اونجا ميرفتم .

my script is in my room . ill be right down . make yourself at home .
نمايشنامه من تو اتاقمه من برمي گردم . از خودت پذيرايي كن .

i had to get it out of storage for the auto show .
من بايد اونو از گاراژ بيرون ميآوردم تا به نمايشگاه ماشين ببرمش .

i had to get you out of that place . im sorry .
من مجبور بودم تو رواز اونجا بيارمت بيرون ببخشيد .

about this, i had to get up from the s.d.c.
به طوری که چندین کاربر بتوانند از یک خط ارتباطی مشترک استفاده کنند.

do you know what i had to go through to get you out of there .
ميدوني براي خلاص کردنت از زندان دم چند نفرو ميديدم .

she was in the trunk . i had to shoot the lock to get it open .
توي صندوق عقب مجبور شدم شليک کنم به قفل .

i had to beat back half the group to get these. i saved them for you.
مجبور شدم نصف افراد رو كنار بزنم تا اينو براي تو بردارم

i had to remain perfectly still and just relax and think that i wasn't in my body, and just control that.
من مجبور بودم کاملا در آن حالت بمانم و فقط ریلکس باشم و فکر می کردم که من درون بدنم نیستم، و فقط آن را کنترل می کنم.

when i did that, i had to use my bicep to get the hand to close, use my tricep to get it to open, cocontract again to get the elbow to work again.
وقتی اینکار را می کردم، باید ماهیچۀ دوسر را بکار می گرفتم تا تا با آن، دست بسته شود، ماهیچۀ سه سر را بکار گرفته تا با آن دست باز شود، مجدد منقبض کنم تا آرنج را مجدد به کار وا دارم.