You searched for: miracles (Engelska - Persiska)

miracles .
معجزه هاشو .

and invisible miracles .
مخفي كرده است .

miracles dont happen any more .
معجزات ديگر روي نخواهند داد .

creating some story , miracles .
داستان و معجزه درست ميكرديم .

i don't expect miracles.
من توقع معجزه ندارم -

this shows miracles do happen .
اين نشون ميده که معجزه اتفاق افتاده .

i don't believe in miracles.
من به معجزه اعتقاد ندارم

the doctor also believes in miracles .
دكترها هم به معجزه اعتقاد دارند .

its a place where miracles happen .
اینجا محل وقوع معجزه است . ‏ .

perhaps you believe in miracles , reverend .
شايد شما نيز به معجزات اعتقاد داريد ، آقاي كشيش .

we showed them miracles but they ignored them.
ما آیات خود را برایشان فرستادیم (و معجزات خویش را بدیشان نمودیم) ولی آنان بدانها پشت کردند و روی‌گردان شدند. [[«آیَاتِنَا»: مراد آیه‌های کتاب آسمانی یا معجزات حسّی است.]]

but since you work miracles , youre forgiven .
ولي کارت معجزست تو بخشيده شدي .

financial miracles , miracles of physical healing , .
معجزات اقتصادی ، درمانی ، جسمانی .

believe naturally miracles are possible , since god .
، اعتقاد طبيعي است كه معجزات امكان‌پذيرند .

i cant perform miracles . youre giving him painkillers .
من معجزه ميکنم . داري بهش مسکنها را ميدي .

miracle
معجزه