You searched for: only not quite so useful (Engelska - Persiska)

not quite
نه کاملا

not quite .
بالاخره تمام شد .

not quite?
اينطور نيست؟

not quite so well , actually .
در حقيقت درست نيست .

no , not quite .
نه ، کامل نشده .

im not quite sure .
کاملا مطمئن نيستم .

no no , not quite .
نه ، نه کاملا .

its not quite like that .
اينطوري هم نيستفکر ميکني دولت کجا ميفرستتشون تا کار کنن .

not quite . not quite .
نه . كاملا نه .

uh , im not quite sure , .
اه من دقيقا نميدونم .

same idea! well, not quite.
ایده‌ای مشابه. خب نه کاملا.

but its not done . not quite .
ولي هنوز تموم نشده کاملا نه .

but not all pollen is quite so simple looking.
البته تمام گرده ها گياهان را به همين راحتي نمي توان ديد و توصيف كرد

were not quite the london symphony .
ما سمفوني لندن نيستيم .

not quite yet , it hasnt . come on .
نه کاملا ، هنوز نشده بجنبيد .

i felt not quite ready for that job.
احساس کردم برای این شغل زیاد آماده نیستم. احساس کردم برای این شغل زیاد آماده نیستم.

im not quite sure , but he did something .
کاملا مطمئن نيستم . ولي داشت يک کارايي ميکرد .

and not quite cut out for this type of work .
و نتونست جلوي اين کارم را بگيره .

because the people on the other boat may not be quite so noble .
سرنشين هاي کشتي ديگه ممکنه اينقدر نجيب نباشن .

i'm not quite sure i've succeeded.
و مطمئن نیستم که موفق شده ام.